بی تعارف


از آنجا که ما ایرانیان به دلیل ضعف قدرت نمی توانیم  ارتباط سالم و مشخصی با دیگران داشته با شیم به تعارف پناه می بر یم وتعارف گاهی  زندگی‌ما را از خط  خود خارج می‌کند.

چند سال پیش با خانمی درباره تعارف صحبت می‌کردم. می گفت به دوستی‌ که سالها بود ایشان را ندیده بودم تعارف آمدن به کانادا کردم. این دوست ازسفارت کانادا در ایران درخواست ویزا کرد و موفق به گرفتن آن شد. پس از آمدن به کانادا, توقعات دوستی‌ که به خیال خود به مهمانی چند ماهه آماده بود و نداشتن حد و مرز مشخص بین این افراد، معرکه‌ای درست کرده بود که حتی روابط این خانم با همسر و فرزندان دچارمشکل کرد. شاید وقت آن رسیده که آداب معاشرت خود و آداب روابط اجتماعی خود را بازبینی کنیم. ولی‌ چه باید کرد؟ چگونه می شود این کار را انجام داد؟

در مقام پیشنهاد کننده نکات زیر را در نظر بگیریم:

  • یاد بگیریم که حرف خود را صریح و شفاف بزنیم که جایی برای تعارف و مسائل پس از آن نگذاریم.
  • فکر کنیم که اینکه آنچه می گوییم چگونه شنیده می شود.
  • می توانیم یک مکالمه را با گفتن به امید دیدار تمام کنیم بدون اینکه وارد مکالمات تعارف آمیز شویم.
  • وقتی‌ کسی‌ را دعوت کنیم که به راستی‌ وقت برای این مصاحبت داریم.
  • در صورتی‌ این کار را انجام دهیم که امکانات خود را به خطر نمی‌‌اندازیم.
  • راحت باشیم و جملاتی را بگوییم که واقعا معنی‌ دارند و نیاز مکالمه ما در زمان و مکان مشخص است.
  • فقط وقتی پیشنهاد لطفی را بکنیم که از صمیم دل علاقه به آن کار را  داشته باشیم.
  • و اگر می خواهید لطف بزرگی بکنید, برای پیشنهاد زمان کافی به خود بدهید.

در مقام دریافت کننده لطف

  • مطمئن شوید پیشنهاد از بی رو دربایستی است.
  • پس از یک بار انتظار دائمی شدن آن را نداشته باشیم. (درصورت ناخورده شدن دشمن صد ساله نشویم)
  • گاهی خود را به جای پیشنهاد دهنده قرار دهیم.
  • کاری کنیم که از لطف به ما لذت ببرند نه محنت.
  • ارزش لطف را بدانیم و نگوییم از روی زیادی وقت, پول و یا حوصله این کار را کرد و کار مهمی نبود.

البته که هزاران نکات ریز است که در این مورد می شود بیان کرد. ولی‌ از حوصله این مقاله کوتاه بدون تعارف بدور است. اگر شما نیز نکاتی برای اضافه کردن دارید برای استفاده همگان بفرستید.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *