فراوانی در بسندگی است


 بخش اول : زندگی و فلسفه ثورو

 این کتاب را ساموئل الکساندر در باره زندگی و فلسفه هنری دیوید ثورو در سال 2011 نوشته است. مترجم آن آقای غلامعلی کشانی هنری دیوید ثورو شاعر و فیلسوف آمریکائی(1862_1817 )است . او دانش آموخته دانشگاه هاروارد بود .

فلسفه او در نقد (فرهنگ مادی ) بوده و (اقتصاد جایگزین ) را بنا نهاده است .کوشید در پی پاسخ به این سئوالات باشد که :بهترین راه گذران زندگی چگونه است ؟..چقدر وقت باید برای آن گذاشت ؟ چقدر نیاز داریم که خوب زندگی کنیم و آزاد باشیم ؟

.این دانش آموخته هاروارد میتوانست کشیش ، سیاستمدار ، استاد ،تاجر و.. شود ولی تنها به تدریس علاقه داشت و به آن پرداخت ، هرچند بدلیل اینکه مطابق زمانه شاگردان را تنبیه بدنی نکرد ، اخراج شد . والدن نام آبگیری در نزدیکی شهر کنکورد آمریکاست که ثورو در سال 1845 دو سال و دو ماه در آنجا زیست در واقع ساده زیستی را تجربه کرد . خانه اش را خود ساخت . خوراکش را از راه کشاورزی تهیه نمود و…

 حاصل اندیشه هایش را در کتابی بنام والدن گزارش کرد. کتاب او در تاریخ اندیشه آمریکا بسیار تاثیر گذار بود.

در نقد فرهنگ مادی مینویسد :درین زمانه که مردم از تسلط فرمانروایان زورگو رها شده اند ، هنوز برده ستمگری اقتصادی و اخلاقی هستند .مستبدی بنام (مال اندوزی و ثروت پرستی )آنها را به کاسبی بی وقفه وامیدارد .

بشر ، فراغت ندارد و در عمل چیزی جز کار وکار وجود ندارد .

ثورو مخالف کار و تلاش و صنعت یا جسارت اقتصادی به معنای دقیق کلمه نبود ، بلکه میگفت راههائی که با آن پول بدست میآید بدون استثناء منجر به نزول اخلاقی میشود .دروغ ،چاپلوسی ، ادب وتائید ظاهری همیشه پیش میآید .سخت کار کردن مهم نیست ، شیطان هم سخت کار میکند !.

انجام هر کاری ،فقط بخاطر بدست آوردن پول یا تجملات زندگی براستی بیهوده است .لائوتسه میگوید : تنها آنهائی که میدانند به اندازه کافی دارند ، دارا هستند .

میگفت مردم به معنی اقتصاد توجه ندارند : اقتصاد یعنی قیمت هر چیزی برابر است با مقدار عمر و زندگی که برای بدست آوردنش بکار رفته است .مردم تبدیل به ماشین شده اند .

تکیه کلام او این بود که (زندگی را ساده کن ) خانه ساده ، پوشاک قدیمی ، پرهیز از پر خوری ،و… هزینه هایت را پائین نگهدار و بدهی و طلب نداشته باش . در برابر آن وقتت و خودت آزاد میشوی .

البته اگر کسانی هستند که در راه تصاحب فرش گران و خانه به سبک فلان .. مانعی برای علاقه و عشق شخصی اشان پیش نمی آید ،اگر کسانی هستند که میدانند چگونه از آنها استفاده کنند،آنها همه پیشکش این کسان باشد .

ثورو از سقوط در روزمرگی ،دست برداشتن از رویاها و هدر دادن زندگی بخاطر جستجوی تجملات سطحی و بی ارزش وحشت داشت .

آیا کار او ترک دنیا بود ؟. نه او به دنیا و زندگی تاکید داشت ولی نمیخواست وقتش تلف شود .به زندگی که در آن معنویت ، زیستی والاتر ، وقت گذاشتن و دیدن زیبائیهای طبیعت و.. فکر میکرد .

او در (اقتصاد جایگزین ) خوراک ،پوشاک ،سوخت و سرپناه را ضرورت های زندگی مینامد . همین که اشیاء ضروری زندگی را بدست آوردیم،از آن پس باید بدقت ارزیابی کنیم که برای خوب زیستن و آزاد بودن عملا چقدر بیشتر ازین اشیاء لازم داریم؟

آیا پوشاک در نظر ما برای پوشاندن لختی و یا گرم کردن ماست ؟ویا عشق به اشرافیت و پیروی کودکانه از مد ؟آیا با مد ما را کنترل نمی کنند ؟

 او نمیگوید انسان در پوشاک لطیف و گرانبها نمیتواند زندگی شاد و با معنی داشته باشد ،بلکه میگوید پوشاک گران و لطیف برای زندگی شاد و با معنی ، الزامی نیست .

سئوال مهم اینست که فراسوی ضرورت ها ،چه اندازه کافی است ؟ داریی مادی تا چه حدی کافی است ؟ سئوال بعدی اینست که کافی برای چه ؟ اگر جواب اینها را نداریم ،خطر هدر دادن زندگی امان در طلب خواسته های ناچیز و غیرضروری هست .

ثورو میگوید هرکس باید خود جواب اینها و راه خود را بیابد ، هرچند به (اصلاح اخلاقی ) تاکید دارد .اصلاح اخلاقی که بیداری و زنده بودن را در پی دارد و ما را از درماندگی پنهان می رهاند.او به شهر بازگشت و تجربه ساده زیستی را ادامه داد ولی به ما دستورالعمل ساده زیستی نداد بلکه کوشید برایمان سئوال ایجاد کند تا خود بدان برسیم .سئوالات چون :آیا هدف زندگی ، دستآورد دارایی و مال است ؟ آیا موفقیت در پول زیاد است ؟ معنای زندگی چیست ؟

امروزه که از همه طرف پیام میدهند : (همیشه ، بیشتر ، بهتر است ) ساده زیستی، نوعی هنر زندگی است . هنری بر پایه این شناحت و بینش که : فراوانی در بسندگی است .


2 پاسخ به “فراوانی در بسندگی است”

  1. سلام دوستِ/دوستانِ بزرگوار،
    سلام مینای گرامی
    خسته نباشید.
    سایت ارزنده و خوب‌تون رو از خیلی وقت پیش شناختم و از مطالب‌اش استفاده می‌کردم.
    امروز باز هم وارد سایت شدم تا در باره‌ی افلاطون و غارش مطلب تون رو بخونم.
    بعد یادم اومد که کتاب فراوانی در بسندگی رو معرفی کرده بودید.
    این کتاب الان نشر “نگاه معاصر” چاپ سوم اش را منتشر کرده است، با مقدمه‌‌ی آقای مصطفی ملکیان.
    اما اسم تازه اش این است:
    “دارندگی در بسندگی است”
    اسم این کمترین، غلامعلی کشانی است (کشائی نیست)

    با احترام،
    کمترین، غلامعلی کشانی
    http://www.ghkeshani.com/translations
    http://www.t.me/gahferestghkeshani

  2. مینای گرامی سلام عرض می‌کنم.
    ممنونم که اسم کمترین رو اصلاح کردید.

    چاپ سوم کتاب دارندگی (فراوانی) در بسندگی است حالا منتشر شده، با ویرایش و مقدمه‌ی جناب آقای مصطفی ملکیان.

    با بهترین احترام و سپاس.
    کشانی

پاسخ دادن به غلامعلی کشانی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *