والدین و سوء رفتارهای کودکان 3


چگونه رفتارهای تربیتی را یاد می گیریم ؟

ما بسیاری از رفتارهای تربیتی را از والدین خود می آموزیم . بارها اتفاق افتاده است که ما چیزی را به فرزندان خود می گوییم و همان جملات و کلمات را از آنها می شنویم “مانند :مراقب باش وگرنه گردنت را می شکنم ” و یا “ساکت باش و بخور” . فرزندان خود را طوری تربیت می کنیم که خودمان پرورش یافته ایم . بیشتر عقایدی که از والدین خود آموخته ایم، مفید هستند ،اما برخی از آنها نه . ما از این رفتارها برخی را انتخاب کرده ایم . رفتارهایی را که دوست داریم تکرار می کنیم و رفتارهایی که دوست نداریم را کنار می گذاریم. همچنین با مشاهده رفتارهای دیگر والدین یا صحبت با دوستان ، بعضی از رفتارها را می آموزیم. از تجربیات آنها می آموزیم و متقابلا آنها نیز رفتارهای ما را یاد می گیرند.

همچنین برخی از رفتارها هستند که ما از طریق آزمون و خطا یاد می گیریم . بسیاری از رفتارهایی که ما با فرزندان خود داریم بر پایه بهترین حدس در یک لحظه است که برخی از آنها اثربخش هستند و برخی دیگر هم اشتباه . این رفتار برای همه ما اتفاق می افتد.

همیشه فرزند اول آزمون است. ما آزمون و خطا را در تربیت فرزند اول خود از همان لحظه خروج از بیمارستان و ورود به منزل انجام می دهیم. وقتی بچه گریه می کند چه معنایی دارد ؟ گرسنگی؟ تنهایی؟ گرما ؟ سرما ؟ و یا کثیفی؟ آزمون و خطا در تربیت کودکان هم دیده می شود. اگر فرزندمان را زود به رختخواب بفرستیم و این کار برای یک بار اثر کند، ممکن است آن را تکرار کنیم .

علاقه همیشه روشن کننده روش نیست .

بسیاری از والدین اعتقاد دارند که اگر آنها فرزندان خود را بیش از حد دوست داشته باشند و به آنها محبت کنند، بالاخره سوءرفتارهایشاناز بین می رود. عشق و علاقه امری حیاتی است . عشق شاید یک مشخصه اصلی باشد، اما والدین به دانش نیز نیاز دارند . تصور کنید شما نیاز به عمل جراحی دارید، اما پیش از عمل پزشک شما در گوش شما این سخنان را زمزمه می کند :” من دوست دارم که شما بدانید من جراح نیستم ،من اصلا پزشک نیستم. لطفا نگران نباشید. والدین من هر دو پزشک هستند ،من دوستان زیادی دارم که آنها هم پزشک هستند. من سوالات زیادی درباره جراحی از آنها پرسیده ام ، پس فقط آرام باش، من همه بیمارانم را دوست دارم” . آیا شما حاضرید که چنین شخصی شما را عمل کند؟

والدین به آموزش نیاز دارند ، همچنان که متخصصان چنین نیازی دارند . فرزندان هم به آموزش والدین خود به اندازه عشق و علاقه آنها نیازمندند. آموزش، همه عقاید خوبی که را قبلا داشتید را در کنار هم قرار می دهد، ساختار و جهت تعیین می کند و اعتماد به نفس شما را افزایش می دهد. اعتماد به نفس بیشتر به معنای خودکنترلی بیشتر، عصبانیت کمتر، جرم کمتر و ناامیدی کمتر است. اعتماد به نفس بیشتر به معنای احترام بیشتر به فرزندان است. بدون اعتماد به نفس ، بسیاری از والدین در تنبیه کودکان خود و تصحیح رفتار آنها دچار ترس و تردید می شوند. برخی از والدین از این می ترسند که با تنبیه کودکان ، دیگر مورد علاقه آنها نباشند و یا از این می ترسند که فرزندانشان از نظر روحی ضربه ببینند، بنابراین به فرزندان خود اجازه می دهند که به سوء رفتار خود ادامه دهند.

……………………..ادامه دارد


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *